واژۀ تذکر، از واژههای کلیدی قرآن کریم و برخوردار از پیشینهای طولانی، در مبانی فلسفی، اخلاقی و عرفانی است. بین مفهوم تذکر در فلسفه و به ویژه آنچه از نظریه تذکر یا مُثُل افلاطونی برداشت میشود، با آنچه از حقیقت تذکر در قاموس فرهنگ قرآنی نمود یافته، تفاوتهای عمدهای دیده میشود. مثنوی معنوی مولوی، به عنوان یکی از منظومههای بلند عرفانی، که تحت تأثیر مستقیم آموزههای قرآنی سروده شده، از جمله آثاری است که هم به تشریح مفهوم تذکر افلاطونی پرداخته و هم جلوههای متنوعی از تذکرات قرآنی را در خود جای داده و در مقامها و موقعیتهای مختلف به نحوی زیبا، از آنها بهره برده است. در این مقاله تلاش شده، با تبیّن مفاهیم تذکر در جلوههای فلسفی و قرآنی، بازخورد آنها را در عرصه مثنوی معنوی مولوی مورد بررسی قرار گرفته و نگاه عمیق این عارف و اندیشمند بزرگ در زمینههای یاد شده واکاوی شود.