زبان، ابزاری کارآمد است که به گونهای شگرف اما پنهان بر مخاطب تأثیر میگذارد. برای آشکارسازی این تأثیرگذاری پنهان، روش تحلیل گفتمان ابزاری قابل توجه است. از اینرو این مطالعه بر آن است تا با استفاده از ابزارهای تحلیل متن و نظریه گفتمان لاکلا و موف، تحلیلی گفتمانی از نقد گفتمان فرزندداریِ خدا در قرآن ارائه و نشان دهد که قرآن برای نقد این گفتمان و تأثیرگذاری بر مخاطب از چه راهکارهای زبانی و چگونه استفاده کرده است. نتیجه اینکه قرآن برای تضعیف گفتمانِ مذکور از راهکارهای زبانی مختلفی استفاده کرده است؛ برخی از ابزارهایی که قرآن برای این منظور از آنها بهره میگیرد عبارتند از نفی، تکرار، انتساب دالهای منفی به دال مورد نقد، انتساب دالهای خاص به فرزندانِ ادعایی، اقناع از طریق استدلال، اقناع از طریق تنظیر و استفهامهای بلاغی. همچنین قرآن با همارز قرار دادن مدعیان فرزندداریِ خدا با دالهای تضعیفگر، هویتی منفی از آنها بازنمایی کرده و از سوی دیگر با استفاده از زنجیره همارزی از خدا هویتی مثبت و در تقابل با فرزندداری به دست داده و اینگونه مخاطبان را از گفتمان فرزندداری دور و به سوی گفتمان قرآن سوق داده است. در مجموع قرآن با راهکارهای خود، گفتمان مذکور را به حاشیه رانده است، چنانکه اعتقادات مسلمانان عصر نزول برخلاف معاصرانشان از انگاره فرزند قرار دادن برای خدا سالم ماند.
Farrahi M M. Holy Qurʾān and the Alleged Children of Almighty Allah; A Discourse Analysis of the Marginalization of an Old Discourse. 3 2024; 17 (33) :229-257 URL: http://pnmag.ir/article-1-1849-fa.html
فرهی محمدمهدی. قرآن کریم و فرزندان ادعایی خدا؛ تحلیلی گفتمانی از حاشیهرانی یک گفتمان قدیمی. پژوهشنامه قرآن و حدیث. 1402; 17 (33) :229-257