از آنجا که شناخت و درک جامع دنیا برای انسانها حیاتی است و در بقاء و پیشرفت فردی و اجتماعی ایشان نقش بسزایی دارد، معرفی آن بهصورت ملموس و قابل فهم برای بشر همواره از اولویتهای متون مقدس اسلامی بوده است.بهترین شیوه برای انجام این مهم، استفاده از حوزههای عینی یا حداقل کمتر انتزاعی است؛ این همان است که امروزه به عنوان نظریه استعاره شناختی شناخته میشود (درک یک حوزه از طریق حوزه دیگر). نهجالبلاغه بهعنوان یک فرهنگنامه جامع انسانی برای تمام بشریت، دنیا را بهطور دقیق و با استفاده از حوزههای مبدا متعدد مفهومسازی کرده است. از جمله این حوزهها، "خانه" است. پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی و تحلیل محتوای کیفی با رویکرد معنیشناسی شناختی به بررسی فرافکنی حوزه مبدا "خانه" بر حوزه مقصد "دنیا" میپردازد تا ببیند در این فرافکنی چه ویژگیها و عناصری از مبدا بر مقصد انطباق یافته و این استعاره شناختی در درک انسان از "دنیا" چه نقشی دارد. از مهمترین نتایج پژوهش آن است که در بررسی این فرافکنی، ویژگیهای خاصی مانند پیچیده شدن با بلا، شهرهبودن به خیانت، مشقت، دگرگونی احوال و ... از "خانه" بهعنوان حوزه مبدا بهطور مؤثر بر حوزه مقصد (دنیا) نگاشت شده که در تجربیات ما کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
Zare A. The World” in the Frame of “Home”: A Cognitive Linguistic Analysis in Nahj al-Balāghah Based on
Conceptual Metaphor Theory. 3 2025; 18 (36) :347-370 URL: http://pnmag.ir/article-1-2162-fa.html
زارع آفرین. "دنیا" در قاب "خانه": تحلیلی شناختی در زبان نهجالبلاغه براساس نظریه استعاره شناختی. پژوهشنامه قرآن و حدیث. 1404; 18 (36) :347-370