نخستین گامهای مفسران در تدوین تفاسیر، جمع آوری روایاتی بود که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به تفسیر آیات میپرداخت، روایاتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و یا ائمه (علیهم السلام) که در تفسیر آیات به آن استناد میشد، این روش در عصر حضور و پس از آن نیز روش معمول برای تفسیر قرآن کریم بود تا اوایل قرن چهارم هجری که جهان اسلام با تحول دانش تفسیر مواجه شد و با رشد عقل گرایی به ویژه در مدرسه تفسیری بغداد که بعدها این دستاورد فراگیر شد و مرزها را درنوردید؛ مفسران رو به تفسیر اجتهادی آوردند و از اینرو روایات تفسیری نه به عنوان تنها منبع، بلکه در کنار سایر منابع در اختیار مفسر قرار گرفت، از این میان شیخ طوسی در التبیان فی تفسیر القرآن علیرغم اینکه خبر واحد را در تفسیر فاقد حجیت میشمارد، اما به صورت گسترده از آن بهره گرفته است، این روایات در اغلب موارد فاقد سند هستند اما در تفسیر آیات، تبیین مباحث علوم قرآنی و تبیین آیات الاحکام، تبیین قصص قرآنی، نقد روایات دیگر، تأیید و یا تقویت اقوال مفسران و همچنین در تبیین مباحث کلامی مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ وی گاهی به نقد سندی و متنی هم پرداخته است اما وجه اکثری در نقد متنی روایات است.
Khalili Ashtiani S, Hemami A. How Sheikh Tusi Used Narrations in al-Tebbyan Interpretation. 3 2017; 10 (19) :7-33 URL: http://pnmag.ir/article-1-462-fa.html
خلیلی آشتیانی سمیه، همامی عباس. نحوۀ استفادۀ شیخ طوسی از روایات در تفسیر التبیان. پژوهشنامه قرآن و حدیث. 1395; 10 (19) :7-33